از فواید تلقین
بعضی وقتها خودم از کارهای خودم تعجب میکنم؛ آخه آدم اینقدر خل! حالا میگم چرا؟! من از اون دسته آدمهایی هستم که با تلقین میتونم رو خودم تأثیر بگذارم و خودم رو تغییر بدم. این چند وقت هم از بس به خودم تلقین کردم که خدمت چندان اتفاق بدی نیست و اصلاً خیلی هم خوبه و لاغر میشی و آمادگی بدنیت بالا میره و یه کم دوری از خانواده لازمه و بعدش قدر خیلی چیزها روبیشتر میدونی و با آدمهای جدید آشنا میشی و خیلی از این حرفها، کمکم باور شد که نه! انگار سربازی خیلی هم خوبه؛ اصلاً قراره منشاء خیر بشه؛ دیگه طبق عادت همیشگیم افتادم به روزشماری؛ امروز شد 23 روز، 23 روز دیگه اعزام میشم؛ کچل میکنم و قدم رو. راستی! یه حسن دیگهای که یادم رفت همین کچل کردنه؛ آخه خیلی دلم میخواست کچل کنم، اما روم نمیشد. میگفتم همه میگن طرف از حبس آزاد شده، ضایع است و نمی دونم از این حرفها! اما حالا شاید اگه خوشم اومد (و البته خوششون اومد!) بعد از دوره آموزشی دیگه کچل کنم. راحت تره دیگه! خلاصه، این روزشماری دیگه شده جزء عادتهای من؛ اولین بار تابستون سال 70 بود که روزشماری کردم؛ عجله داشتم زودتر مدرسهها باز شن و از اواسط مرداد که 50 روز مونده بود به اول مهر رو دیوار اتاقم میشمردم که چند روز مونده به شروع مدرسهها. برخلاف خیلی از شماهایی که این نوشته رو میخونید شروع مدرسهها برام اتفاق خوب و لذتبخشی بود و همیشه اول مهر رو دوست داشتم. دیگه از اون به بعد شروع شد سریال روزشماریهام؛ شروع دبیرستان، کنکور، جامجهانیها، جامملتهای اروپا و آسیا، عقد، عروسی، و دیگه این شمردنها برام کیف داشت، یه اشتیاق، یه عجله، عجلهای که در رفتار روزمرهام هم مشهوده. حالا هم این سربازی شده باعث روزشماری؛ واقعاً دیگه باورم شده که اتفاق خوبی در راهه؛ شاید هم واقعاً باشه!
سلام روزشماری هات شبیه روزشماری هامه و... حکایت علاقه ت به کچلی حکایت علاقه م به بافتنی بافتن حضورت همیشه خوبه والسلام
[خنده] فقط خیلی تلقین نکنید که برای همیشه اضافه خدمت بخورید و ...[نیشخند] من همیشه شروع رو دوست داشتم، ولیبه وسط کارهام که میرسم برام تکراری میشه و دنبال یه شروع تازه تر هستم.
[گل]
یعنی شما با اینکه ازدواج کردی هنوز سربازی نرفتی/؟جالبه!!!
اول که این پستو خوندم ، فکر کردم اشتباهی اومدم یه وبلاگ دیگه...جدیدن با قلمات بنده را سورپرایز میفرمایین.....خل شدم چه صیغه ای بود؟ ولی این قلمتو بیشتر دوس دارم...
سلام خیلی بده وقتی آدم فکر کنه معلمی که آدم تو 12 سال درس خوندن از همه بیشتر دوسش داشته فراموشش کرده! وقتی بچه ها بگن: "معلمه دیگه مثل بقیه معلم ها. چرا باید بعد از 2 سال شاگرد هاشو یادش بمونه تو هم معلم شی همینجوری میشی" وقتی فکر کنی : " اگه من معلم شم شاگرد هامو فراموش نمیکنم! پس چرا اون فراموش کرد؟" وقتی نظرتون رو دیدم خیلی خوشحال شدم که این جمله های بالا اشتباه بود (یه لحظه فکر کردم دارم پست میذارم! یادم رفت کامنته!)
[قهقهه][قهقهه][قهقهه]کچل؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آقا نکنی از این کاراها! حالا تو خدمت کسی نمیبینه ولی بعدش خیلی تابلو! خب دیگه خودت سو}ه دادی دستمون! موضوع بعدی: بیوگرافی عادل سمیعی[شیطان] (قول میدم عفت عمومی رو حفظ کنم)[بازنده] حتما هم باید بیاین نظر بدین تازه اگه اون برنامه شوک با موضوع سربازی رو میدیدن خیلی کمک میکرد به تلقینتون![عصبانی] پ.ن1: ما رو یادتون نره! پ.ن2: زیاد سر بزنین پ.ن3:منتظریم (بای)
آقا عادل شما هنوز درگیره سربازید؟! یادمه 3 ساله پیشم یکی از نگرانیاتون بود انشاا... که خیره
اميدوارم كه اين دوران از زندگي رو هم به خوبي پشت سر بگذاريد. من هميشه از مثبت بودن انرژي شما لذت مي برم. و هميشه آروز مي كردم اي كاش همه جوانها مثل شما بودن مخصوصاً برادر من كه هم اسم شما هم هست و هنوز مشكلش با سربازي رفتن حل نشده.
سلام اتفاقا باید بگم منم دقیقا به تلقین معتقدم وباید بگم من هم استفاده ها برم ازش فراوان میشه هرجا که کم میاری ازش بهره ببری باعث حفظ روحیه هم هست[لبخند] تازه معتقدم سربازی خیلی خوبه [ابرو]